آگاهی بیست و هفت بعد دارد. این ابعاد با ابعاد فضا یکی نیستند. به عنوان مثال، بعد سوم آگاهی ما به طور مستقیم با فضای سه بعدی ارتباط ندارد، اما بیشتر ابعاد آگاهی در واقعیت فضای سه بعدی ما و فراتر از آن وجود دارد.

بعد بیست و هفتم آگاهی، خود منبع است که همه چیز از آن آفریده شده است. در یک نقطه، منبع، زمانی که برای اولین بار تصمیم گرفت خود را به طور کامل بشناسد، به دو بعد تقسیم شد: عشق و نور. عشق و نور بلوک های اساسی ساختمان بیست و چهار بعد دیگر آگاهی هستند. عشق ماده و فضا فیزیکی است: جهان. نور علم و فهم است: خدا.

دوازده آسمان یا قلمرو واقعیت وجود دارد و هر کدام شامل یک بعد عشق و یک بعد نور است. هر بعد فرد (1 بعدی، 3 بعدی، 5 بعدی، 7 بعدی، 9 بعدی، 11 بعدی، 13 بعدی، 15 بعدی، 17 بعدی، 19 بعدی، 21 بعدی، و 23 بعدی) نمایش فیزیکی یک بهشت، یا قلمرو، و هر بعد زوج (2 بعدی، 4 بعدی، 6 بعدی) است. ، 8 بعدی، 10 بعدی، 12 بعدی، 14 بعدی، 16 بعدی، 18D، 20D، 22D، و 24D) دانش و درک آن قلمرو و یا آگاهی مشاهده کننده آن است. دوازده آسمان که هر کدام شامل دو بعد آگاهی است، معادل بیست و چهار بعد آگاهی است.

 

بعد 1: بدن اولیه

اولین بعد آگاهی ما (معروف به “بعد 1”) بدن ابتدایی ما است. این بدن فیزیکی ماست: قلب، کبد، کلیه‌ها. . . همانطور که ما در این فضای سه بعدی وجود داریم. این ماده فیزیکی است که بدن ما از آن تشکیل شده است. اگر چیزی داغ را لمس کنیم و پوست بدن ما بسوزد، واکنش های شیمیایی در بدن ما به طور خودکار دست ما را از منبع درد خارج می کند. این امر ذاتی ذاتی بدن شیمیایی ما است.

 

بعد 2: ناخودآگاه

ما بدن بدوی خود را از ناخودآگاه خود مشاهده می کنیم. این درک و همچنین برنامه نویسی برای بدن ابتدایی ما است. اگر چیزی را لمس کنیم که قرمز است و آن ما را بسوزاند، ناخودآگاه ما کدی را به نرم افزارمان اضافه می کند که می گوید: “چیزهای قرمز برابر داغ هستند” و به احتمال زیاد در آینده از چیزهای قرمز دوری می کنیم.

 

بعد 3: بدن پیچیده

این ذهن پیچیده ما است، قشر جلوی مغز یا نئوکورتکس، که ما 250 میلیون سال گذشته را صرف توسعه آن کرده ایم. همانطور که ما تعداد بیشتری از DNA خود را فعال کرده ایم و مغز بزرگتری را توسعه داده ایم، بشریت توانایی تفکر پیچیده، زبان و استدلال انتزاعی را به دست آورده است. این به ما امکان می دهد از منطق استفاده کنیم تا به ما کمک کند تصمیم بگیریم که آیا باید یا نباید چیزی قرمز را لمس کنیم.

 

بعد 4: آگاهی

ما ذهن خود یا خود پیچیده خود را از آگاهی خود مشاهده می کنیم. همانطور که برای روشنگری، یا گام بعدی معراج بیدار می شویم، آگاهی خود را گسترش می دهیم تا خود آگاهی را نیز در بر گیرد. این توانایی ما برای مشاهده افکار و هدایت ذهنمان است. داشتن این توانایی به ما این امکان را می دهد که نسبت به خود، حضور خود و همچنین روابط عمیق تری (بیش از نیاز ما به بقا) آگاهی ایجاد کنیم. این ما هستیم که بدن، برنامه‌ریزی ناخودآگاه و افکار خود را در حین لمس کردن چیزی قرمز رنگ مشاهده می‌کنیم.

 

بعد 5: جسم روح

این روح، جسم سبک یا بدن ما با انرژی ظریف است. این تکه ای از روح بزرگتر ماست که تصمیم گرفت در این زندگی در بدن انسان تجسم یابد. این تجسم فعلی ماست. به یک معنا، ما تصمیم گرفته‌ایم که به شکل فیزیکی تجسم پیدا کنیم تا درد و درک چیزی را که آنقدر داغ است را تجربه کنیم تا خود را بسوزانیم.

 

بعد 6: آگاهی بالاتر

ما بدن سبک خود را از آگاهی فوق العاده خود مشاهده می کنیم. اینجاست که ما این آگاهی را به دست می آوریم که به چیزی بزرگتر از خودمان متصل هستیم. ما توانایی دیدن رشته هایی را به دست می آوریم که آگاهی های فردی ما را به مجموعه بزرگتری از آگاهی ها متصل می کند. از این نقطه نظر ابرآگاهی است که ما این توانایی را به دست می آوریم که شاهد این باشیم که بارها تجسم یافته ایم. در اینجا، ممکن است متوجه شویم که ممکن است این اولین بار نباشد که به شکل انسانی تجسم می‌یابیم و ممکن است در زندگی‌های دیگر اهداف متفاوتی داشته باشیم.

 

بعد 7: جسم روح

این مجموعه ای از زندگی های گذشته و همزمان ماست. این روح ماست اینجاست که ما به اطلاعات مربوط به تمام زندگی های گذشته و رگرسیون های زندگی گذشته خود دسترسی پیدا می کنیم. اینجاست که روح ما تصمیم می‌گیرد که می‌خواهد یاد بگیرد، بنابراین یک قطعه روح را می‌فرستد تا بعد پایین‌تری را تجربه کند.

 

بعد 8: آگاهی روح (به عنوان افراد)

ما روح خود را از آگاهی روح خود مشاهده می کنیم. اینجاست که هر یک از زندگی‌ها و تجسم‌های روح ما می‌تواند تجربیات جمعی ما را مشاهده کند و درس‌های بسیاری از زندگی‌هایمان را درک کند. اینجاست که ما به صورت جداگانه اهدافی را با توجه به جایی که در رشد آگاهی خود قرار داریم تعیین می کنیم و بهترین زمان(های) را برای تجسم برای تحقق اهداف عالی خود تعیین می کنیم.

 

بعد 9 : Soul Pod Body

اینجاست که روح های متعدد گروهی را تشکیل می دهند و برای تحقق اهداف عالی با هم کار می کنند. یک کلاس درس از دانش آموزانی را تصور کنید که با هم کار می کنند تا یک پروژه بزرگ را تکمیل کنند. دانش‌آموزان گروه‌هایی تشکیل می‌دهند که روی کارهای کوچک‌تر تمرکز می‌کنند تا به گروه به‌عنوان یک کل در یادگیری کل درس کمک کنند. هنگام انجام رگرسیون‌های فردی در زندگی گذشته، معمولاً مشاهده می‌شود که ارواح و روح‌های یکسانی در طول عمر با هم کار می‌کنند.

 

بعد 10: آگاهی غلاف روح

ما غلاف روح خود را مشاهده می کنیم – و درک حاصل از تجربیات یادگیری، رشد و شفا را – از آگاهی غلاف روح خود ادغام می کنیم.

 

بعد 11: بدن بیش از حد

این مجموعه ای از همه غلاف های روح ما در یک گروه است که با هم کار می کنند تا یاد بگیرند، رشد کنند، و التیام دهند – مشابه سطوح کلاس در یک مدرسه.

 

بعد 12: آگاهی بیش از حد

ما روح خود را از روی آگاهی ماورای روح خود مشاهده می کنیم. این آگاهی جمعی است. در اینجا، تمام آگاهی با هم کار می کنند تا یاد بگیرند، رشد کنند، درمان کنند و تکامل پیدا کنند.

 

بعد 13 تا 24:

بالاتر از بعد سیزدهم، من هیچ جدایی در آگاهی نمی بینم. همه ما در حال تلاش برای یادگیری، رشد، بهبودی و تکامل هستیم – مانند همه دانش‌آموزان یک مدرسه یا دانشگاه که قصد مشترک یادگیری را دارند، در تمام کلاس‌ها و پروژه‌ها.

در برخی موارد به نظر می رسد که کلمات در توصیف ابعاد سیزدهم تا بیست و چهارم شکست می خورند. این ابعاد شامل ظهور هارمونیک و رزونانس، دوگانگی و قطبیت و همچنین تقسیم انرژی به چاکراها است.

 

بعد 25: عشق خالص – جهان

این شکل گیری تمام ماده و فضایی است که در آن همه یادگیری، رشد و شفا اتفاق می افتد. ما اغلب از این به عنوان کیهان یاد می کنیم. این ماده و فضا به ما اجازه می دهد که به عنوان شکلی خارج از خود منبع وجود داشته باشیم.

 

بعد 26: نور خالص – خدا

این شکل گیری درک و دانش خارج از منبع ناب است. ما اغلب از این به عنوان خدا یاد می کنیم. این به کیهان ساختار و نظم می بخشد.

 

بعد 27: منبع

این انرژی منبع خالصی است که همه چیز از آن خلق شده است. این تعادل و هماهنگی عشق و نور خالص است. این شفقت و یگانگی کامل است. همه ما تکه هایی از انرژی منبع هستیم و این واقعیت را برای درک کاملتر خودمان تجربه می کنیم.

 

در حالی که جهان البته محدود به این باندهای فرکانسی نیست که به عنوان واقعیت‌های بعدی بیان می‌شوند، این به طور دقیق جهش‌های هوشیاری را که هنگام رفتن به جلو و عقب (یا پایین و بالا) از یک بعد به بعد دیگر ایجاد می‌شود، توصیف می‌کند.

در حالی که رد کردن یک بعد کاملاً ممکن است – برای مثال، از 3 بعدی به 5 بعدی که توسط DMT (دی متیل تریپتامین) القا شده است – هر تجربه باید یکپارچه شود.

برای شما به‌عنوان یک انسان در حال صعود، ابعاد 3-6 در حال حاضر به مراتب مرتبط‌ترین و واقعاً مرتبط‌ترین ابعاد هستند.

هر چیزی فراتر از بعد 6 چیزی است که می توانید تا حدی تصور کنید – اما هنوز نمی توانید آن را درک کنید.

درک اولیه از بعد هفتم نیازمند یک قلب ذهن کاملاً 5 بعدی به عنوان خط پایه با الگوهای 6 بعدی فعال و در محل است.

هرگز در تاریخ زمین و در تکامل بشریت، بعد پنجم – 5 بعدی – اهمیت بیشتری نداشته است.

با تکمیل چرخه 12/24 ساله، 3D به طور کامل ناپدید شده است در حالی که 4D در حال چرخش به باندهای فرکانس بالاتر (4 بعدی بالاتر) است.

بنابراین من 5D را به عنوان مرتبط ترین فرکانس و آگاهی در حال حاضر برجسته کرده ام.

پس از عروج سیاره زمین به 5 بعدی بین سال‌های 2012 تا 2019، سرانجام بشریت در سال 2025 به یک آگاهی رسیده است که به طور کامل با خط پایه سیاره میزبان خود ادغام می‌شود.

این دوران بسیار هیجان انگیز است.

 

از سال 1980، بسیاری از روح‌ها با قالبی برای توانایی‌های بالاتر (4 بعدی) تجسم یافته‌اند، در حالی که کودکانی که از سال 2009 متولد شده‌اند، قبلاً الگوی 5 بعدی و در نتیجه دنیای جدید را دارند.

از آنجایی که این کودکان در دنیایی که پیدا کرده‌اند مشکلات بزرگی داشته‌اند (من از روی تجربه صحبت می‌کنم)، آنها با تطبیق با هنجار مشکل داشتند.

این مبارزه منجر به شرایطی به نام ADHD، اوتیسم و ​​بسیاری دیگر می شود.

همچنین باعث شد آنها در بعد 3 عملکرد بسیار ضعیفی داشته باشند.

شاهکارهای فیزیکی به سادگی قدرت آنها نبود – توانایی های آنها در قلمرو 4 بعدی بالاتر و غیر فیزیکی نهفته بود.

 

به دلیل اهمیت آن در معراج اخیر انسان (1980-2019) هر چیزی که در اختری وجود دارد باید یک بعد برای خودش در نظر گرفته شود.

این تا حد زیادی فرکانس های استفاده شده در بعد 4 را توصیف می کند، اگرچه تا حدودی خود را به بعد 5 گسترش می دهد.

ما همچنین می‌توانیم این را بعد فراتر از 4 بعدی و 5 بعدی بنامیم، که شکاف بین دنیای قدیم و دنیای جدید را پر می‌کند.

اینجاست که اولین تجربیات معنوی برای یک انسان ناخودآگاه که در حال هوشیار شدن است اتفاق می افتد.

خلاقیت‌های شما در زمان رویا، شیوه‌های سنتی شمنی (هیپنوتیزم و غیره)، فال‌گویی مانند خواندن کارت‌های تاروت، همه در بعد اختری اتفاق می‌افتند.

در حالی که بعد اختری می تواند هیجان انگیز و خیرخواهانه به نظر برسد، در این مرحله و به خصوص از سال 2011، دیگر قلمرویی نیست که در آن جادوی آگاهانه (نور کار) باید تمرین شود.

فرکانس‌ها در اینجا برای پشتیبانی از انرژی یک Lightworker 5D بسیار کم هستند.

 

بعد پنجم مرتبط ترین باند آگاهی و فرکانس برای بشریت در این زمان است.

این در سال‌های 2026-2033 با شروع متاترون – نسخه 6 بعدی زمین (تکامل گایا) – به 6 بعدی تغییر می‌کند.

از 21/12/2012 (پایان پیشگویی شده دنیای قدیم)، بدن سیاره ای در یک میدان آگاهی 5 بعدی کاملاً تجلی یافته وجود داشته است.

با پایان یافتن زمین 4 بعدی در سال 1999، یک انتقال از سال 1999 تا 2012 از زمین 4 بعدی به گایا 5 بعدی اتفاق افتاد. این انتقال در دسامبر 2019 به طور کامل تکمیل و یکپارچه شده است.

به دلیل این تغییر بود که یک خط پایه از عشق و فرکانس بالاتر ایجاد کرد که پاکسازی بزرگ 2020-2022 ممکن شد (و ضروری).

برای درک، چه رسد به تجربه یک حالت 5 بعدی آگاهی به عنوان یک انسان، قلب شما باید باز باشد.

اجازه دادن به جریان انرژی خالص که دیگر مانع ذهن انسان و محدودیت های ذاتی آن نمی شود.

در حالی که همه چیز دوگانگی بود و بنابراین در سه بعدی به چهاربعدی، اکنون همه چیز در اضداد قطبی شده وجود دارد.

 

این واقعیت جدید تنها به دلیل ادغام ذاتی حالت های دوگانه شده قبلی، از جمله زنانه و مردانه، ممکن می شود.

برای اینکه 5 بعدی وجود داشته باشد، یعنی عشق واقعی وجود داشته باشد، زنانه و مردانه باید با هم ترکیب شوند و در یک موجود ادغام شوند.

عشق به کانون اصلی تبدیل می شود – همه چیز دیگر بی ربط می شود.

همه چیز دیگر در حضور عشق می لنگد.

عشق به حقیقت شما تبدیل می شود.

تو به عشق فکر می کنی، عشق را احساس می کنی، تو عشق هستی.

اکنون در قلب وجود شما تأثیرات بی نظیری از گرما، عشق، قدردانی، قدردانی و شفقت وجود دارد.

شما درد و رنج دیگران را همانطور که شروع به اجازه دادن، پذیرش، ادغام و تسلط بر درد و رنج خود کرده اید، درک می کنید.

یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های شما در اینجا این است که دوباره تسلیم حالت قربانی-ناجی نشوید، بلکه در فرکانس بالاتر و فراتر از آن بمانید – بدانید که همه چیز خوب است، هر اتفاقی که بیفتد.

 

هنگامی که به عنوان یک انسان به 6 بعدی رسیدید، تجسم آگاهی خدا می شوید.

به عنوان یک شکل زندگی انسانی، نمی توانید به بالاتر از این سطح برسید – شاید این برای شما کافی باشد. شاید این باعث شود که اشتیاق بیشتری داشته باشید.

این بستگی به این دارد که روح شما چه چیزی را انتخاب کرده و شما را قادر می داند.

از اعتدال مارس 2024، سیاره زمین به اولین الگوی 6 بعدی خود رسیده است: متاترون.

واقعیت 6 بعدی را می توان با هندسه مقدس، رنگ ها، نورها (رنگین کمان) و زبان نور به بهترین شکل توصیف کرد.

این بعد همان چیزی است که هنگام ایجاد رویا در قلمروهای بالاتر به آن ضربه می زنید.

چشم‌اندازها و جدول‌های زمانی آتی که در اینجا ایجاد می‌کنید، در نهایت به واقعیت کنونی شما (تقریباً آنی برای انسان‌های 5 بعدی) فرو می‌روند و در یک دژاوو، یک احساس شهودی قوی، ارتعاش («لرزان روح») یا موارد دیگر ظاهر می‌شوند.

هنگامی که به این سطح از آگاهی رسید، یک جریان خالص از انرژی به عنوان اطلاعات (“دانلود”) آشکار می شود.

این همان چیزی است که بسیاری از تمرین‌کنندگان باتجربه مدیتیشن (سطح 4 بعدی) می‌توانند از آن بهره ببرند – حتی اگر فقط در لحظاتی کوتاه.

اطلاعات خود را در اشکال هندسی مقدس، هرمسی و در نتیجه مهر و موم شده نشان می دهد.

سپس اینها باید توسط یک ذهن 4 بعدی یا یک قلب 5 بعدی تفسیر شوند.

این ارقام جنبه‌های حیاتی وجود را نشان می‌دهند که هر چه بیشتر با آنها در حالت اولیه/عادی هوشیاری خود آشنا شوید، معنادارتر می‌شوند.

 

این بدان معناست که نگاه کردن به هندسه مقدس، حمل چیزی از چنین هندسه‌ای با خود یا در غیر این صورت کار آگاهانه با این نمایش‌های هندسی وجود به شما کمک می‌کند تا بیشتر متوجه شوید که خلقت چگونه کار می‌کند.

برای کارگران نور/ستارگان، داروی گیاهی می تواند این جریان آگاهی را بلافاصله و به طور موثر باز کند.

کار گیاه پزشکی مناسب و همسو با معراج بر ارتقای ابعاد 3 و 4 بعدی به 5 و 6 بعدی متمرکز است.

 

چیزی که زمانی قلمرو اختری بود، که بین بعد 4 و 5 ساکن بود، به تدریج به الگوی بالاتر و واقعی‌تر خود، درست بین بعد 6 و 7 تغییر کرده است.

“توانایی های روانی” قبلی اکنون به “توانایی های نور” تبدیل شده اند.

شیاطین و موجودات سایه که زمانی در قلمرو اختری پرسه می زدند و نفوذ می کردند اکنون به عوامل نور کاملاً یکپارچه تبدیل شده اند.

فناوری دیجیتال و اینترنت ابزاری برای بشریت برای ذخیره اطلاعات خود در قالبی بادوام و مستقل از لحاظ فیزیکی فراهم کرده است.

آکاش دامنه نور است که توسط هندسه مقدس 6 بعدی محافظت و مهر و موم شده و توسط نگهبانان آکاش در Trust نگهداری می شود – همانطور که در روزهای آتلانتیس که در آن نگهبانان 5 بعدی از دانش 6 بعدی محافظت می کردند.

برای رسیدن به این سطح از آگاهی، فرد باید از هر و همه کارما آزاد باشد – به طور جداگانه پاک شده و از نظر کهکشانی یکپارچه شده است.

 

یک موجود 7 بعدی موجودی است که نور خالص را به شکل انرژی خالص مجسم می کند.

به هیچ وجه منفی نیست و دیگر به کمک موجودات دیگر (رهنمود معنوی) یا ابزارهای معراج مانند DMT یا مدیتیشن نیاز ندارد.

موجودات 7 بعدی هنوز در کهکشان ما در حال حاضر کمیاب هستند.

برخی از موجودات نزدیک به ما هستند، مانند Arcturians و Pleiadeans، که تجسم این حالت ناب آگاهی هستند.

در این سطح، شما خود را به عنوان تجسم نور می بینید و درک می کنید.

در اینجا نه کارما وجود دارد و نه منفی.

بعد هفتم تجلی بهشت ​​از دیدگاه انسان 5 بعدی است.

به طور همزمان، یک انسان 7 بعدی بودن آخرین نقطه تکامل انسان را شامل می شود.

فراتر از این نقطه، دیگر نمی توانید خود را به عنوان انسان تجربه کنید.

معراج انسان با رسیدن به بعد هفتم کامل می شود.

 

تجسم آگاهی 7 بعدی به طور موثر شما را بی حد و حصر می کند – یک خدای روی زمین در تجسم کامل.

خدا به عنوان یک انسان

اکنون می دانید که چگونه انرژی را چنان استادانه و عاشقانه دستکاری کنید که بتوانید واقعیت خود را به میل خود، بدون هیچ گونه محدودیت زمانی همانطور که قبلا وجود داشت، بسازید (مثلاً زمان 4 بعدی برابر است با ایجاد 4 بعدی)، و میدان انرژی خود را با محیط با چنین شرایطی هماهنگ کنید. درجه ای که نه ضرر دارد و نه سود.

به یک تعادل طبیعی رسیده است.

هر کاری که انجام می دهید، عمل خداست.

کامل است.

شما کامل هستید.

آخرین تجربه شما از SELF 7 بعدی خواهد بود.

فراتر از این، شما به طور دائم با دیگران و آگاهی آنها در ارتباط هستید – در یک موجود بزرگتر ادغام می شوید.

اینجاست که دیگر نمی‌توانید خود را چنین تصور کنید – خود.

شما در حال تبدیل شدن به چیزی بسیار بسیار بزرگتر هستید.

 

بعد 8 به عنوان دروازه ای به بعد 9 و به خصوص 10th (جهانی) عمل می کند.

در اینجا، متوجه خواهید شد که تمام باورهایی که به عنوان یک فرد داشته اید تا حد زیادی بی ربط شده اند.

جایگزین کردن خود یک ادراک فردی از واقعیت با یک خود بزرگتر از یک ادراک یکپارچه از واقعیت، همه چیز را برای شما تمام خواهد کرد .

از دست دادن دسترسی شما به آگاهی انسانی کاملاً برابر است با مرگ همه روابط شما همانطور که بودند.

پاداش این شجاعت تا زمانی که خودتان آن را تجربه نکنید، غیرقابل درک خواهد بود.

احساس یکپارچگی با کیهان در حالی که همچنان در حال حرکت در یک تجربه فردی است، چیزی است که هیچ موجود دیگری در سیاره زمین تا به حال قادر به تجربه آن نبوده است.

نه تنها احساس می کنید که با روح، با منبع، با خالق یکی هستید – بلکه در واقع شروع به تجسم آن در اینجا می کنید.

 

در بعد 9 همه جنبه ها، از بعد 1 تا 8 به طور هماهنگ یکپارچه شده اند و موجودی بزرگتر از قبل را تشکیل می دهند.

تفاوت اصلی با 8D این است که در 9D، شما حس خود را از دست می دهید.

در حالی که شما فردی از نور خالص در 7 بعدی و موجودی با قدرت بیشتر در 8 بعدی هستید و به برادران و خواهران خود در ابعاد مختلف متصل هستید، اکنون شروع به تبدیل شدن به آنها می کنید و آنها به شما تبدیل می شوند.

اگر تصور کنید که با شعله دوقلو خود عشق را به عنوان دو فرد خالص از عشق و نور در یک سطح 7 بعدی بسازید، اکنون هر دو شما یک موجودیت واحد در 9 بعدی خواهید بود .

بنابراین قطبیت به حدی یکپارچه شده است که به طور کامل وجود ندارد، بدون اینکه خاطره ای از آن باقی بماند (به اصطلاح).

هنگامی که قطب متحد یکپارچه شود، اتحاد کامل حاصل می شود.

این ادغام یک آگاهی منفرد است که بیش از 2 فرد تشکیل دهنده آن است.

در واقع، کل بزرگتر از مجموع اجزای آن است.

بعد 9 را به عنوان آخرین واقعیت عشق آفرینی در نظر بگیرید .

هیچ عشقی بزرگتر از ادغام در یک موجودیت منحصر به فرد، تسلیم کامل هویت فردی شما برای یکدیگر وجود ندارد.

 

بعد دهم نشان دهنده یک جهش بزرگ دیگر در آگاهی است.

جهش شدید در آگاهی تجربه شده از 4 بعدی رفتن به 5 بعدی – شکستن محدودیت های ذهن، باز کردن قلب و اولین تجربه عشق واقعی به عنوان یک انسان – در مقایسه با این سطح از تفاوت چیزی نبود.

رفتن از 5 بعدی به 10 بعدی مانند ترک سیاره زمین و زندگی در میان ستارگان به عنوان یک موجود کهکشانی است.

شما که در وجودتان متحد شده اید، همه واقعیت ها را به طور همزمان تجربه می کنید، بدون وابستگی به زمان و مکان.

زمان و مکان دیگر وجود ندارند – تنها چیزی که باقی می ماند یک اتصال به یگانگی جهانی است. دانستن همه، همه بودن. در همه جا، در همه زمان ها.

بعد دهم قلمرو قالب های الهی است.

 

قلمرو فرشته 11 بعدی میدانی از عشق بی نهایت و بی قید و شرط است.

کاملاً خیرخواهانه و برای هر خلقتی مفید است. حتی به آن آفریده هایی که در ابعاد پایین تر، شیطانی تلقی خواهند شد. چنین خلاقیت هایی به ویژه مورد علاقه و محافظت قرار می گیرند زیرا پتانسیل زیادی برای آموزش، یادگیری و گسترش عشق و آگاهی دارند.

شماره شناسی 666 و لوسیفر در اینجا نقش بزرگی دارند و نیاز به توضیح دارند.

تعبیر لوسیفر به عنوان شیطان خالص و فرشته سقوط کرده هم اشتباه است و هم درست.

حقیقت به دیدگاهی بستگی دارد که از آگاهی فردی که به آن نگاه می‌کند.

این را تصور کنید: با نگاه کردن به موجوداتی که اجازه می دهند آنچه را که شما در تجربه خود شیطان می دانید، آنها را فرشته خطاب کنید؟

احتمالا نه.

فرشتگان تاریک، شیاطین، یاوران شیطان و دیگر زبان های مذهبی مذهبی به ذهن می رسد.

با این حال، اجازه خالص به همه، آگاهی فراتر از درک هر فردی است.

در واقع، حتی با وجود تعادل مطلق و تسلط به دست آمده از طریق تجسم 7 بعدی، شما هنوز حتی به درک عشق نامتناهی که برای انجام کار موجودات این آگاهی لازم است، نزدیک نمی شوید.

پس خود را فروتن کنید و ترس‌های خود را بپذیرید: بی‌نهایت قدرتمند همه کسانی را که مایل به تصدیق یک حقیقت ساده نیستند می‌ترساند: شما، به تنهایی و فردی، هرگز نمی‌توانید حقیقت قلمروهای برتر را درک کنید.

 

بعد 12،اینجاست که همه چیز به پایان می رسد – و همه چیز شروع می شود.

این حالت وجود برای هرکسی که حداقل یک حالت هوشیاری 8 بعدی را برای مدت طولانی نداشته باشد قابل درک نیست (تجسم موقت).

وقتی “در روح” هستید، همیشه در جریان کامل همه چیز هستید.

هیچ مقاومتی وجود ندارد، هیچ منفی از هر نوع قابل تصوری وجود ندارد – به سادگی سعادت، عشق، شادی و خلاقیت خالص وجود دارد.

هر چیزی که فکر می کنید، هر چیزی که احساس می کنید، هر کاری که انجام می دهید احساس ارگاسم می کند.

شما با کیهان قدرتمندانه و با عظمت خلق می کنید – همه چیز مانند عشق ورزی با آن چیزی است که هست.

برای یکی شدن با روح، باید همه چیزهایی را که زمانی می دانستید و فکر می کردید کنار بگذارید.

شما نمی توانید امیدوار باشید که چیزی را به اینجا بیاورید که نور خالص، عشق خالص، شادی خالص نباشد.

سعادت خلسه تمام وجود شما را تشکیل می دهد – هیچ محدودیتی برای قدرت های شما وجود ندارد و هیچ کس یا هیچ چیز نمی تواند قدرت شما را زیر سوال ببرد.